گر چه شب تاریک است دل قوی دار ، سحر نزدیک است
دل من در دل شب خواب پروانه شدن می بیند
مهر صبحدمان داس به دست خرمن خواب مرا می چیند
آسمانها آبی پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در اینه ی صبح تو را می بیند از گریبان تو صبح صادق
می گشاید پر و بال
تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پک سحری ؟
نه
از آن پکتری تو بهاری ؟
نه
بهاران از توست از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو سبزی چشم تو
دریای خیال پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
مزرع سبز تمنایم را ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست زندگی از تو و
مرگم از توست
نظرات شما عزیزان: